در ارتباط بودن با اورتینکرها میتونه چالشبرانگیز باشه؛ خب، اونها هم میخوان شما بدونید دقیقا چقدر چالشبرانگیز، و خلاصه بدونید که ممکنه با چه چیزایی روبهرو بشید.
وقتی باهاشون آشنا میشید، ممکنه جدا تحت تاثیر قرار بگیرید که چطور از پس همهچی برمیان و یکییکی گزینههای To Do Listشون رو خط میزنند. شاید یکی از دلایلاش این باشه که اورتینکرها خوب میدونند که باید به نحوی سر خودشون رو شلوغ نگه دارند؛ طوری که درباره گذشته یا آینده نشخوار فکری نکنند.
ذهن اونها 7 روزِ هفته و 24 ساعته در حال ساختن سناریوهاییه که شاید حتی اصلا وقوعشون ممکن نباشه؛ اونقدر که اورتینکر بینوای ما شاید اصلا وقت نکنه همهی اونها رو پردازش کنه. اینطور بگم: ذهن اونها اصلا خاموش نمیشه و این طاقتفرسات. خیلی طاقتفرساست.
واقعیتهای دوستی با افراد اورتینکر
وقتی با این افراد در رابطه هستید، اولین حقیقت اینه که چیزهای زیادی وجود داره که همون اول متوجهشون نمیشید. متوجه نمیشید که اصولا اونها چقدر فکر میکنند (به هرچیزی)، چون درباره درصد عظیمی از اونها هیچ حرفی نمیزنند. همچنین، متوجه نمیشید که اونها چقدر جزئیات رو بیش از حد تجزیه و تحلیل میکنند.
شما متوجه جریان سوالاتی که از ذهنشون میگذره یا لحظههایی که به شما شک دارند، نمیشید. اونها ممکنه بارها به این فکر کنند که آیا شما دارید واقعیت رو بهشون میگید یا نه، حتی اگه دلیلی برای مشکوک بودن به اونها نداده باشید.
اونها نه خودآزار هستند، نه قصد دارند جر و بحث راه بندازند و نه … . برای همین، درک این موضوع که “صرفا ذهنشون اینطور کار میکنه” از طرف شما حیاتیه.
اوایل مثلا ممکنه تعجب کنید که چرا دوست اورتینکر شما به خاطر فلان اتفاق نمیتونه بخوابه، اونهم وقتی اون موضوع کل روز همهی فکرشون رو درگیر کرده؛ ممکنه هرترس و نگرانی غیرمنطقی اونها رو درک نکنید.
چیزی که متوجه میشید اینه که اونها با چه سرعتی به پیامها جواب میدن و خلاصه برای هرچیزی و هربرنامهای به موقع حاضر و آمادهاند.
وقتی با اونها آشنا میشید، سعی میکنند این چیز رو (که خودشون ازش متنفرند) پنهان کنند.
خواهید دید که متن پیامهاشون طولانیتر میشه، و ممکنه تعداد پیاما هم از یکی بیشتر بشه. اینجا شاید تجزیه و تحلیل بیش از حد یه اتفاق توسط اونها هستید، و اونها با ارسال پیامای طولانی دارن تلاش میکنند تا ذهن شلوغشون رو در تروتمیزترین حالت ممکنه بهتون نشون بدن. خواستهشون؟ شنیده شدن و درک شدن؛ اینکه شما متوجه بشید چرا فلان اتفاق انقدر روی اونها تاثیر گذاشته.
همچنین، متوجه میشید که چقدر طول میکشه تا تصمیم بگیرند، چون میترسند تصمیم اشتباهی بگیرند. ممکنه گاهی متن پیامهاشون رو بلندبلند براش شما بخونند و بپرسند: “به نظرت خوبه؟” و حتی بعد از ارسال هم اسکرینشات پیامها رو براتون بفرستند تا شما بهشون بگید منظور طرف چی بوده. چون خودشون نمیدونند؛ چون توی ذهن اونها، هیچچیز اونجوری که به نظر میرسه نیست.
هرچی بیشتر باهاشون تعامل و گفتوگو داشته باشید، متوجه میشید که چقدر پیامهای تککلمهای اونها رو آزار میده.
متوجه میشید که اونها چقدر صادق هستند؛ چون از شما هم همین انتظار رو دارند. اونها میخوان وقتی کار اشتباهی انجام میدید، بهشون بگید. ازتون میخوان که سعی کنید یه کم آرومشون کنید، اما بیشتر از اون، ازتون میخوان که بهشون بگید همهچی اوکیه و اشکالی نداره.
در حین اینکه اونها باهاتون راحتتر میشن، دقیقا متوجه میشید که اضطراب و تفکر بیش از حد چقدر روی زندگی روزمرهشون تاثیر میذاره.
متوجه میشید که اونها معمولا بیشتر برای کارای مختلف برنامهریزی میکنند. ریشه اینکار کنترلگر بودن اونها نیست. اونها فقط چون نمیتونند اورتینکینگشون رو کنترل کنند، سعی میکنند چیزای دیگه رو کنترل کنند.
ممکنه باهاشون بیرون برید و ببینید که حسابی میخندند و داره بهشون خوش بگذره، اما فردای اون روز تقریبا به خاطر هرکاری که کردند و هرحرفی که زدند، عذرخواهی کنند.
و اگه جواب تلفنشون رو ندید و بعدا سراغ گوشیتون بیاید، ممکنه بیشتر از یدونه Missed Call ببینید، چون اونا فکر میکنند که از دستشون عصبانی هستید.
اگر زمانی با هم دعوا کنید، اونها حتما به مسائل مختلف اشاره میکنند و از شما انتظار جواب دارند؛ چون اینجوریه که میتونند یه کم خیال خودشون رو راحت کنند و کمتر اورتینک کنند. از اول تا آخر بحث هم احتمالا دهها بار عذرخواهی میکنند.
افرادی که بیش از حد فکر میکنند، مثل یه تعمیرکار هستند. این یه شمشیر دولبهست. چرا؟ چون بعضی وقتا میرتن سراغ تعمیر چیزایی که اصلا مشکلی ندارند.
اینطور بگم، توصیهی اونها برای دوست بودن با افرادی مثل خودشون (اورتینکرها) اینه که از توضیح چیزها اصلا رو برنگردونید؛ هرچقدر هم ریز و بیاهمیت به نظر برسه. این براشون خیلی خیلی ارزش داره و کمکشون میکنه بیش از حد فکر نکنند.
بهشون گوش بدید. گوش دادن به شما کمک میکنه بفهمید چرا اونها اینطور هستند. اینکار واقعا سادهست و شاید حتی به نظرتون کماهمیت و بیش از حد ساده بیاد؛ اما گاهی اوقات همین کارِ ساده معجزه میکنه.
وقتی بهشون گوش بدید (و این حس امنیت رو هم در اونها ایجاد کنید تا بتونند باهاتون راحت صحبت کنند)، چنین چیزهایی رو خواهید شنید:
- “اینطوری شد که به این نتیجه رسیدم”
- “به خاطر این همچین فکری کردم/میکنم”
- “شاید اشتباهی نتیجه گرفتم، اما این چیزیه که واقعا من رو ناراحت میکنه”
- “من احتیاج دارم بهم بگی که مشکلی نیست؛ بهم بگی که با وجود اشتباهی که کردم، جای نمیری”
- و ….
سعی کنید سریع بهشون جواب بدید. دیر جواب دادن یا روزهایی که با هم کم صحبت میکنید (یا اصلا صحبت نمیکنید) اونها رو به سمت نشخوار فکری تجزیه و تحلیل مسائل قدیمی و جدید هل میده.
اونها ممکنه فکر کنند از دستشون عصبانی هستید، از دستشون ناراحتید و … اونها به هر سناریوی مربوط و نامربوطی فکر میکنند تا جوابی برای این برخوردِ شما پیدا کنند.
و بعضی اورتینکرها هم اینطوریاند که آخر فکر کردنهاشون به این نتیجه میرسند که اصلا همهچیز تقصیر اونهاست و باید به خاطرش عذرخواهی کنند. تو این شرایط، اونها معمولا به بدترین چیزها فکر میکنند، پس هیچوقت اینطوری تنهاشون نذارید. دلتون میاد اصلا؟!
اونها بیش از حد فکر میکنند، چون نمیخوان به کسی آسیب بزنند و ناراحت کنند. اونها اصلا نمیخوان به عنوان یه آدم وابسته یا نیازمند شناخته بشن، اما اونها به سختی با کسی مچ میشن و دوست دارن افرادی رو برای بودن در زندگیشون انتخاب کنند که واقعا برای اونها ارزش قائلاند.
ممکنه این موضوع خودش رو به شکل تشکر و عذرخواهیهای متعدد نشون بده، که بهتره ریشهاش رو بدونید و باهاش برخورد مناسب رو داشته باشید و خلاصه بهم نریزید.
چون اگه بتونید با این موضوع کنار بیاید و به اورتینکر عزیز زندگیتون کمک کنید که با مشکلاتاش راه بیاد (و حتی برطرفشون کنه)، در ازای اون آدمی رو به دست میارید که شما رو بیقید و شرط دوست خواهد داشت.
کسی که بهتون وفاداره، نسبت به نیازهاتون به شدت حساسه، باهاتون صادقه، میتونه خیلی خوب اضطرابها و نگرانیهای “شما” رو درک کنه و … . خلاصه کسی رو خواهید داشت که به معنای واقعیِ کلمه بهتون اهمیت میده.
کنار اومدن با این افراد شاید ساده نباشه، اما اونها ارزش این انعطاف و سازشِ شما رو تقریبا همیشه جبران میکنند. اورتینکرها هرچند شک شبهههای زیادی درباره خودشون (و همهچیز) دارند، اما ارزش خودشون رو هم میدونند.
اونها همچنین میدونند که به تنهایی به سختی میتونند ذهنشون رو کنترل کنند، اما اگر انتخاب کنید که توی زدندگیشون بمونید، قطعا از شما قدردانی خواهند کرد.
تجربه شما از دوستی و رابطه با افراد اورتینکر چیه؟
شما چی فکر میکنید؟ تا حالا با یه آدم اورتینکر تو رابطه بودید؟ حس فرسودگی داشتید یا حسی که اون فرد بهتون داد/میده با چیزی قابل قیاس نیست؟ خودتون اورتینکر نیستید؟ اگر بله، چه چالشایی تو رابطه با دیگرون تجربه میکنید؟
منتظر خوندن نظرها و تجربههاتون هستم؛ و اگه مایلاید از سایت و ادامه فعالیتاش حمایت کنید، میتونید از طریق «حامی باش» اقدام کنید.
4 پاسخ
سلام من چند وقته با یک نفر داخل رابطه هستم و دوسش دارم و تو ی این چند وقت به طور ناخوداگاه رفتاری کردم ک انگار به ایشون حس اینکه دارم ازشون سو استفاده میکنم دست داده و ایشون سرد رفتار میکنن و فکر میکنن توضیحاتم بهشون دروغ هست و قصد دارن رابطه رو کات کنن ولی علاقه دارم به ایشون،میشه لطفا کمکم کنید تا دوباره بتونم اعتماد شو بدست بیارم و فکرای منفی ازشون دور کنم با تشکر
سلام دوست عزیز؛
خیلی متاسفم اما من تخصصی ندارم تا بتونم به درستی راهنماییات کنم. شاید بهتر باشه با یه متخصص، مثلا یه تراپیست، مشورت کنی.
من کاملا همینجوریم
قشنگ 90 درصد حرفا عین واقعیت هست
همینجور که میگین ذهنمون 7 – 24 هست
در لحظه به همه چی فکر میکنیم و برای همه مسایل سناریو میچینیم
همیشه پلن دوم دارم که اگه اولی اوکی نشد دومیه رو اجرا کنیم
دقیقا مغز ما منبع بکآپ پلن و بکآپِ بکآپ پلنهاست :)))