کارمندهای درونگرا (یا درونگراتر) معمولا ویژگیهایی دارند که بهشون اجازه میده در محل کار بدرخشند؛ و نسبت به خیلی از برونگراهای اطرافشون عملکرد بهتری داشته باشند، البته اگه بهشون اجازه بدن.
به لطف این ویژگیهای خاص، اونها یه مکمل عالی برای تمام محیطهای کاری هستند (بله، تمام محیطهای کاری). مهمتر از همه، این ویژگیها -وقتی به رسمیت شناخته بشن- به افراد درونگرا کمک میکنند تا سهم واقعیشون رو در دنیای کار و تجارت به دست بیارند.
درونگراها در محیط کار
بیشتر از بیست سال از قرن بیست و یکم میگذره، اما همچنان، خیلی از کسب و کارها ترجیح میدن برونگراها رو استخدام کنند؛ یعنی افرادی که استعدادی طبیعی دارند برای فعال بودن و به دست گرفتن ابتکار عمل (مخصوصا برای رهبری).
با این وجود، استخدام یه فرد درونگرا میتونه به اندازه استخدام یه فرد برونگرا برای یه سازمان مولد و مفید باشه؛ هرچند که به گفته روانشناسهای سازمانی و متخصصهای شخصیت که این موضوع رو مطالعه کردند، فایده این افراد حتی میتونه بیشتر هم باشه.
پس وقتی میخواید نیروی جدیدی جذب کنید (چه در بخش نیروی انسانی هستید، چه مدیر عاملاید و …) قبل از اینکه به راحتی متقاضیها و حتی کارمندهای درونگرا رو بفرستید به امان خدا، دوباره فکر کنید و البته این مقاله رو بخونید.
12 دلیل نیاز به درونگراها در سازمانها
در ادامه با هم میبینیم که چرا شرکت شما به این افراد احتیاج داره، و خوبه که حداقل یکی-دوتا درونگرا رو هم به تیمتون اضافه کنید.
1. مستقل کار کردن برایشان غیرممکن نیست
درونگرا بودن مزایای مختلفی داره، و یکیاش توانایی مستقل کار کردن هست. مثلا وقتی که در حال یادگیری یه چیز جدید هستند یا پروژه تازهای رو شروع کردند، به یه مدیر احتیاج ندارند که دستشون رو بگیره و توی تکتک مرحلهها راهنماییشون کنه.
درونگراها کاملا قابلیت این رو دارند که در گروهها عملکرد موثری داشته باشند؛ اما زمانی که به اونها اجازه داده بشه مستقل کار کنند، به معنای واقعی شکوفا میشن. و خب، کدوم سازمان هست که از نیروهای خودجوش (که میتونند به تنهایی کار کنند) بدش بیاد؟
2. درونگراها معمولا خلاقتر هستند
ارائه راهحلهای نوآورانه برای چالشهای مختلف، یکی از اون تخصصهایی هست که افراد درونگرای زیادی روی اون تسلط دارند. درسته که اونها ترجیح میدن به تنهایی کار کنند، اما از طرف دیگه، درونگراها صبورانه روی چیزها وقت میگذارند و چالشهای کاری رو از منظرهای گوناگون بررسس میکنند.
افراد درونگرا ذهن فعالی دارند، و احتمالا بیشتر خلاقانه فکر میکنند، و مفاهیم بدیع و اصیلتری رو توسعه میدن. پس اگه برای مشکلات سازمانتون دنبال راهکارهای جدید هستید، یا در توسعه استراتژی بازاریابیتون به بنبست رسیدید، روی اونها حساب کنید.
3. ایدهپردازهای قهاری هستند
در راستای نکته قبل، نباید فراموش کنیم که درونگراه ایدههای منحصر به فردی رو مطرح میکنند (هرچقدر هم که بیسروصدا پشت میزشون مشغول به کار باشند). در مقابل، برونگراها معمولا افرادیاند که مشغول معاشرت و اجرای ایدههاشون هستند.
درونگراها معمولا متفکراهای عمیقیاند که میتونند به طور منطقی روی مسائل تمرکز کنند و فکر کنند. به خاطر همین میتونند ایدههای خوبی ارائه بدن که معمولا هم سودمنده.
4. ظرفیت بیشتری برای تمرکز و بهرهوری دارند
از اونجا که درونگراهای موفق معمولا ترجیح میدن به تنهایی کار کنند، بیشتر از برونگراها روی موضوع مدنظرشون تمرکز دارند. اونها در سیاستهای پشت پرده سازمان چندان شرکت نمیکنند و علاقهای هم به دراماهای اون ندارند.
به جای اینکارها (که خدا میدونه چه فایدهای برای یه سازمان داره)، اونها ظرفیتشون رو به تمرکز روی کار اختصاص میدن که باعث افزایش خروجیشون میشه.
5. درونگراها میتوانند رهبران فوقالعادهای باشند
برای اینکه یه رهبر کاردرست باشیم، برونگرا بودن ما بیشتر یه ویژگی اختیاری هست (تا اجباری). اگه به افراد درونگرا فرصت داده بشه، اونها هم میتونند رهبران موثری باشند. هرچند ممکنه درونگراها به شیوهای متفاوت از برونگراها رهبری کنند، اما میتونند روشهای زیادی برای الهام بخشیدن به افرادی که براشون کار میکنند، پیدا کنند.
درونگراها رهبرهای موثری هستند؛ مخصوصا برای کارمندهایی که خودشون اهل کار هستند و ابتکار عمل رو به دست میگیرند. اما برونگراها احتمالا در رهبری افرادی که پذیرای «هدایت شدن» هستند، مؤثرتر عمل میکنند.
6. میتوانند به خوبی در تیمها مشارکت کنند
برعکس تصور عمومی، درونگراها به خوبی میتوانند جای خودشون رو توی تیم پیدا کنند و مشارکت خوبی داشته باشند؛ البته مادامی که توقعات عجیب و متضاد با شخصیتشون وجود نداشته باشه. این موضوع زمانی که فرد درونگرا داره به تنهایی کار میکنه هم صادقه.
زمانی که درونگراها عضوی از یه تیم و بخشی از یه تلاش تیمی هستند، میتونند فوقالعاده کمککننده باشند. اونها به مفاهیم اصلی توجه میکنند و معمولا شنوندگان ماهری هستند.
در واقع هنگام کار با یه برونگرا، معمولا درونگراها بیشتر ایدهها رو مطرح میکنند؛ و فرد برونگرا کسی هست که مسئولیت ارائه ایدهها به بقیه محل کار رو به عهده میگیره.
7. درونگراها معمولا شنوندگان فوقالعادهای هستند
هروقت در یه جمع قرار میگیرید، معمولا به راحتی میتونید درونگراها رو شناسایی کنید؛ چون معمولا در حاشیه جمع هستند و بیشتر بقیه رو مشاهده میکنند.
درونگراها شاید به اندازه همکارهای برونگراشون صحبت نکنند، اما اطلاعات بسیار بسیار بیشتری رو از محیط اطراف جذب میکنند. اونها به حرفهای دیگران، رفتارشون و … توجه میکنند و این اطلاعات رو تو ذهنشون ذخیره میکنند.
علاوه بر این، اونها به زبان بدن، پویایی گروه، سرنخهای صوتی و جملاتی که ناگفته مونده (اما پیام معناداری رو منتقل میکنه) توجه میکنند. همه اینها باعث میشه درونگراها دید خوبی از افراد به دست بیارند، و حال و هواشون رو به راحتی شناسایی کنند. و این یه قدرت فوقالعاده در محیطها و جلسههای کاری هست.
اونها نه تنها یادداشتبرداری میکنند، بلکه به چیزهایی که گفته نمیشه و سربسته میمونه هم توجه میکنند.
8. جلسات رو برای همه کوتاهتر میکنند
فرض کنید میتونید یه موضوع مهم رو فقط با یه ایمیل به افراد زیادی منتقل کنید. درونگراها وقت هیچکس رو با جلسههای طولانی و بیمعنی و صحبتهای کسلکننده هدر نمیدن، و محل کار رو مختل نمیکنند.
برونگراها معمولا جلسههای کاری رو به عنوان یه فرصت مثبت برای ارتباط با تیم میبینند. اما درونگراها فقط در صورتی با پلن شما موافق میکنند که ثابت کنید برنامهتون به اونها کمک میکنه.
با جلسههای کمتر و کوتاهتر، کار بیشتری انجام میشه. علاوه بر این، حین جلسه هیچ توقف غیرضروری وجود نخواهد داشت, دستور جلسه مورد بحث قرار میگیره، اهداف مشخص میشه و همه احساس میکنند که جلسه بیدلیل نبوده و سر و ته درست و حسابیای داشته.
9. افراد درونگرا برای ایجاد تعادل حیاتیاند
کارکنان موفقترین سازمانها ترکیب متعادلی هستند از شخصیتهای برونگرا و درونگرا؛ و هر گروه ویژگیهای متمایزی رو به محل کار میاره.
وقتی کارمندهای یک شرکت همه برونگرا باشند، محیط کار میتونه به یه محل فوقالعاده رقابتی و حتی بدون سازماندهی تبدیل بشه. ویژگی افراد درونگرا (مثلا رفتار آروم و ذات بیسروصدای اونها) هم به آرامش محسط کار کمک میکنه، هم نهایتا به نفع بهرهوری هست.
10. میتوانند با برونگراها همکاری سازندهای داشته باشند
زیاد پیش میاد که کارفرماها به خاطر وجود چندتا نیروی برونگرا توی دفترشون، به کل از استخدام افراد تودار و درونگرا خودداری کنند؛ چون تصور میکنند که این دو گروه نمیتونند به خوبی با هم ارتباط برقرار کنند و همکاری خوبی با هم داشته باشد. خب، شرایط دقیقا اینطور نخواهد بود.
با وجود اینکه اونها شخصیتهای کاملا متمایز دارند، افراد درونگرا و برونگرا اکثرا میتونند با موفقیت با هم همکاری کنند. مثلا در طول جلسهای که به ایدهپردازی اختصاص داده شده، یه درونگرا میتونه راحتتر نقش کسی رو بپذیره که سوالها رو مطرح میکنه؛ و به برونگرا(ها) اجازه میده تا پاسخهای متعددی رو ارائه بده.
درونگراها شنوندگان عالیای هستند. در نتیجه میتونند اطلاعات زیادی رو دریافت کنند و آنها رو به دادههای ارزشمند و سودمند تبدیل کنند.
11. به نظارت کمتری احتیاج دارند
یکی دیگه از ویژگیهایی که افراد درونگرا را به کارمندهای ایدهآل و داراییهای ارزشمند برای هر شرکتی تبدیل میکنه، تواناییشون برای کار کردن با نظارت کمتر و با ابتکار خودجوش هست.
این برای هر مدیر میانی و ارشد یه خبر فوقالعادهست، چون زمان صرفشده برای نظارت رو کاهش میده؛ و به آنها زمان بیشتری برای تمرکز روی فعالیتهایی رو میده که در طولانیمدت بسیار تاثیرگذارند.
هرچی تعداد نیروهای درونگرا در تیم شما بیشتر باشه، به نظارت کمتری نیاز خواهید داشت. این به مدیران فرصت میده تا روی مسئولیتهای مهم تمرکز کنند، که تاثیر مستقیمی روی عملکرد شرکت داره.
12. تحت فشار آرام میماند
مدل تفکر درونگراها به شکلی هست که قرار گرفتن در معرض خطرها و مشکلهای احتمالی رو به حداقل میرسونه، و به اونها امکان میده در شرایط پراسترس عملکرد خوبی داشته باشند.
افراد درونگرا با ددلاینها و محدودیتهای زمانی مشکلی ندارند؛ و حتی در شرایط سخت میتونند خونسردیشون رو حفظ کنند. در شرایطی که خیلیها ممکنه شکست بخورند، درونگراها موفق میشن؛ که شانس اونها برای تبدیل شدن به یه مدیر و رهبر قوی رو بالا میبره.
توانایی یه درونگرا برای حفظ خونسردی تحت فشار بهش کمک میکنه تا در هر شرایطی موفق بشه. به دلیل رفتار آرومشون، اونها میتونند به راحتی سردرگمیشون رو کنترل کنند و احتمال چالش و بحثهای ناخوشایند در محل کار رو کاهش بدن (مشخصه که تا یه جایی، چون هیچکس صبر نامحدود نداره).
درونگراها به جای مضطرب شدن، دنبال راهکارهای واقعی و عملی برای اون موضوع میگردند؛ این ذهنیت یعنی احتمال موفقیت بیشتر تیم در مقابل چالشها و مانعهای فعلی و آتی.
نظر شما درباره حضور افراد درونگرا در سازمانها چیه؟
کارمندهای آروم و درونگراها هم میتونند نقش مهمی در موفقیت یه شرکت ایفا کنند. اگر صرفا فکر میکنید یه نفر به خاطر اینکه سروصدای زیادی نداره و خیلی صحبت نمیکنه نمیتونه فرد موثری در تیم باشه، بهتره در باورهاتون تجدید نظر کنید.
در واقع، یه ترکیب متعادل از افراد گوناگون (با ویژگیهای متفاوت) یه تیم قدرتمند رو میسازه. درونگراها ویژگیهایی دارند که اونها رو به نیروهایی سازندهتر، سازمانیافتهتر و متمرکزتر تبدیل میکنه. این ویژگیها به افزایش بهرهوری اونها فوقالعاده کمک میکنه که نهایتا هم به نفع سازمانه.
با خونده این مقاله حتما متوجه شدید که استخدام این افراد اونقدرها هم خطرناک نیست. برای اینکه تیم شما خونسردی و آرامش لازم رو برای شکوفایی در هرجومرج و هیاهوی محیط کار و بازار فعالیتتون رو باشه، خوبه که از درونگراهای کمحرف و محجوب کمک بگیرید.
منتظر نظراتتون درباره این موضوع هستم، و پیشنهاد میکنم این مطلب رو هم بخونید: «چرا درونگراها همکاران بهتری هستند؟»
برای حمایت از سایت و ادامه فعالیتاش میتونید از طریق وبسایت «حامی باش» اقدام کنید