درون نگری (Introspection) در روانشناسی یه تمرین درونیه. این فرآیند یه ابزار تحقیقاتی ساختاریافتهست که به افراد در سفرهای درمانیشون کمک میکنه. خیلی از روانشناسها و محققها، مثل ویلهلم وونت، از این مفهوم دفاع میکنند.
پایه و اساس درون نگری این فرضه که شما خودتون رو بهتر از هرکس دیگهای میشناسید. به همین خاطر، از طریق اینکار میتونید بهترین پاسخها رو برای سوالهای شخصیتون پیدا کنید.
درون نگری در علم روانشناسی به معنی نگاه دقیق و نزدیک به افکار، احساسات، عواطف و خاطرات ماست.
درون نگری در روانشناسی
درون نگری در علم روانشناسی سفر جالبی داشته. این مفهوم به عنوان یک ابزار تحقیقاتی متولد شد، و بعد به یه ابزار درمانی تبدیل شد. در طول این مسیر اما، این موضوع اعتبارش رو در علوم اجتماعی و مطالعه روانشناسی از دست داد.
درون نگری اولین روش برای انجام تحقیقات تجربی در روانشناسی بود؛ و بعد به اساس یه مکتب فکری مهم در روانشناسی تبدیل شد: ساختارگرایی (Structuralism). در نهایت، الان این مفهوم در قالبهای مختلف، به روشهای ساختاریافته و بدون ساختار استفاده میشه.
جالبه که درون نگری به شدت مورد انتقاده، اما همزمان ابزار مهمی برای درک آگاهی انسان محسوب میشه.
تاریخچه درون نگری در علم روانشناسی
ویلهلم وونت (Wilhelm Wundt) روشی صوری برای درون نگری پیشنهاد کرد، تا بتونه ساختار ذهن انسان رو مطالعه کنه. وونت که اولین موسسه روانشناسی تجربی را در جهان تأسیس کرد، در اصل یه پزشک بود و دانش علمیاش رو وارد تحقیقات تجربی در روانشناسی کرد.
اون همچنین در طول حرفهاش روانشناسهای زیادی رو تربیت کرد که بعدا تحقیقات بیشتری درباره ذهن انسان انجام دادند، مثل ادوارد تیچنر (Edward Titchener).
وونت که خیلی جاها به عنوان پدر روانشناسی شناخته میشه، سعی کرد فرآیندهای شناختی رو مطالعه کنه. به عبارت دیگه: اون به شدت به افکار و فرآیندهای فکری ما علاقهمند بود. به گفته وونت، کل مغز میتونه به عناصر اساسی تجزیه بشه (اون به فلسفهای تقلیلگرایانه یا Reductionist اعتقاد داشت).
وقتی حالت خودآگاه رو به بخشهای متعدد تقسیم میکنیم، میتوانیم روی اونها جداگانه کار کنیم تا به نظریهای درباره کل برسیم.
تیچنر و کارشناسان دیگه هم سعی کردند درون نگری رو به طور سیستماتیک مطالعه کنند. به ویژه اینکه شکاف مهمی بین درک بریتانیایی و آلمانی از این مفهوم وجود داشت. نهایتا، «درون نگری» تبدیل به اصطلاحی کلی برای اشکال مختلف خودکاوی و خودارزیابی تبدیل شد.
متد درون نگری وونت
علم روانشناختی وونت به آزمایشهای متعدد تکیه داشت. اون سوژههاش رو در معرض انواع محرکهای حسی، مثل تیک تاک یه مترونوم قرار میداد. بعد، با اعتماد به سوژههاش، عکسالعمل اونها رو (مثل افکار و عواطفشون) نسبت به اون محرک ثبت میکرد.
وونت میخواست از مشاهدات اونها برای رسیدن به نظریهای درباره افکار آگاهانه استفاده کنه. این خودآزماییها یا شواهد درون نگر (Introspective Evidence)، روشاش برای درک فرآیندهای شناختی و تجربه آگاهانه ما بود.
اون سعی کرد سوگیریهای شخصی افراد رو هم در نظر بگیره. با این حال، آموزش او عمدتا بر اساس خودآزماییهای خودش بود. تلاشهای وونت برای توسعه مطالعه درباره تفکر آگاهانه کاملا به واکنشهای فردی به محرکهای بیرونی وابسته بود.
از این روش شدیدا انتقاد شد. چون سوگیریهای زیادی وجود داشت که اون نمیتونست کنترل کنه. در نهایت، شکافهای موجود در نظریه وونت، توسط سایر نظریهها و نظریهپردازها کاملا برطرف شد. بنابراین آزمایشهای درون نگر اون بعد از 1920 خیلی توسعه پیدا نکرد، و بقیهی افکار و روشهای درون نگری محبوب شدند.
با این حال، متد درون نگری وونت پایهای شد برای روانشناسی تجربی. این متد باعث شد متوجه بشیم که میشه افکار رو در شرایط کنترلشده مشاهده و ثبت کرد. تا اون زمان، هیچکس سعی نکرده بود چنین آزمایشهایی رو برای پیشبرد هرنوع مطالعه روانشناختیای انجام بده. به همین خاطر، این تکنیک تحقیق راه رو برای سایر تکنیکهای تجربی در روانشناسی هموار کرد.
متد درون نگری تیچنر
تیچنر شاگرد وونت بود، اما ایده متفاوتی از درون نگری در روانشناسی داشت. اون به شاگرداناش یاد داد که روش وونت به ما اجازه میده تا به نظریهای کیفی درباره ذهن و اندیشهمون برسیم.
در واقع وونت معتقد بود که از طریق درون نگری میتونه افکار آگاهانه ما رو به صورت کمی ارزیابی کنه، که این ارائه نادرست منجر به انتقاد بیشتری از نظریهاش شد. تیچنر همچنین معتقد بود که روش پایه و مناسب برای مطالعه ذهن انسانه.
تیچنر روی بخشهایی از مغز که تجربیات ما رو تعیین میکنند تمرکز کرد؛ و نهایتا موضع نظری او به مکتب ساختارگرایی منجر شد. ساختارگرایی هم روشیه که با استفاده از درون نگری و اساسیترین اجزای مغز، میتونیم آگاهی خودمون رو درک کنیم.
وضعیت فعلی درون نگری در روانشناسی
برخی از روانشناسها و محققها استدلال میکنند که درون نگری به شدت پره از سوگیریهای شناختی. این یعنی هرچقدر هم که ما تلاش کنیم، نمیتونیم برداشتی کاملا دقیق از افکار و تأملاتمون داشته باشیم.
اسکینر (Skinner)، یه محقق برجسته، تکنیکهای درون نگری در روانشناسی رو ارزشمند میدونست، اما استدلال میکرد که این مفهوم ذاتا بسیار ذهنیه و به خاطر همین، فقط رفتار قابل مشاهدهی مستقیم در آزمایشها قابل اعتماده.
اما اونطور که از ظواهر امر بر میاد، درون نگری هنوز کاملا رایجه و صرفا اصطلاحات استفادهشده برای توصیف اون تغییر کرده. مثلا چیزی که به عنوان گزارشهای شفاهی (Verbal Reports) میشناسیم، در اصل گزارشهای درون نگر هستند. بنابراین درون نگری فقط مربوط به افکار و تجربه آگاهانه ما نیست، و یه ابزار درمانی و تحقیقاتی مهم هم هست.
همه تحقیقات روانشناسی به نوعی مطالعه ذهن ماست. بیشتر اوقات، بهترین راه برای مطالعه ذهنمون اینه که از خودمون سؤالاتی دربارهاش بپرسیم. وقتی محققها اینکار رو انجام میدن، نوعی تحقیق درون نگر (Introspective Inquiry) هست.
در تراپی، عمیقترین افکار و احساساتمون رو با درمانگر در میون میگذاریم. اما اینطور نیست که این افکار همیشه تون ذهن ما وجود داشته باشند. ما اینکار رو با درگیر شدن در درون نگری و تامل انجام میدیم. بنابراین همین حالا هم درون نگری نقش مهمی در روانشناسی ایفا میکنه، و فقط اصطلاحاتِ توصیف اون در طول زمان تغییر کرده و دچار تکامل شده.
شرایط درون نگری؛ چه موقع واقعا در حال خودکاوی هستیم؟
دیدیم که درون نگری یه روش علمی قدیمی در روانشناسیه که ابتدا توسط ویلهلم وونت معرفی شد. این فرآیند (ذهنی) نگاهی عینی به ذهن و افکارمون هست که به زمان و تلاش احتیاج داره.
در تعریف کلی، این شامل در نظر گرفتن افکار درونیه. اما همه ما افرادی پیچیده هستیم با ذهنی پیچیده. در هرلحظه ذهن ما پر شده از افکار، احساسات، عواطف و خاطرها. ذهن ما اطلاعاتی داره که طی سالها جمعآوری شده و تصمیم میگیره ما چه احساسی داریم، چی دوست داریم و چطور درباره موقعیتهای خاص فکر میکنیم.
پس چطور بفهمیم که چی درون نگری محسوب میشه و چی نه؟ طبق دایرهالمعارف فلسفه استنفورد (Stanford Encyclopedia of Philosophy)، درون نگری سه شرط لازم داره:
شرط اول: ذهنی بودن
اول از همه، برای اینکه تمرینی واقعا درون نگری محسوب بشه، باید به وضعیت ذهنی شما مرتبط باشه. تامل در خویشتنِ شما باید خارج از افکار درونیتون باشه، مثلا چیزی که دربارهاش فکر میکنید یا احساسی که دارید.
اگه درباره جایی که نشستید فکر میکنید، این درون نگری نیست. چون برای دریافت این اطلاعات لازم نیست به درون خودتون نگاه کنید. اما فکر کردن درباره جایی که دوست میداشتید الان بشینید، درون نگرانهست.
به عبرات دیگه، باید یک خط واضح و مشخص بین افکار ذهنی و وضع مادی و فیزیکیِ شما وجود داشته باشه؛ و فقط تأملها و تحلیلهایی که ذهنی هستند درون نگری به محسوب میشن.
شرط دوم: اول شخص بودن
درون نگری به صورت اول شخص اتفاق میفته، یعنی افکار شما با یه “من” شروع میشه. خوداندیشیِ شما فقط به ذهن و بدن شما مربوط میشه. پس به محض اینکه شروع به فکر کردن درباره دیگران کنید، درون نگری معنی خودش رو از دست میده.
مثلا فکر کردن به اینکه موقع تعطیلات خانوادگی چه حسی ممکنه داشته باشید شرط رو برآورده میکنه، ولی فکر کردن به تعطیلات خانوادگی نه. چرا؟ چون موقع تفکر و تامل دروننگرانه، تمرکز شما فقط باید روی خودتون باشه.
شرط سوم: در زمان حال بودن
در آخر، درون نگری با افکار و احساسات فعلیِ شما مرتبطه، به اینکه در همین لحظه کجایید و چه میکنید و چه حالی دارید. البته این حالت شامل افکاری هم میشه که در گذشته نهچندان دور تجربه کردید.
مدلهای مختلفی از Introspection وجود داره که به شما اجازه میده افکار مراحل مختلفی از زندگیتون رو بررسی کنید. با این حال، شما معمولا روی افکار فعلیتون (و معنیای که برای شما دارند) تمرکز میکنید. شاید حس کنید بعد از اتفاقهایی خاص به درون خودتون نگاه میکنید. حتی شاید به اینکه در آینده بعد از فلان اتفاق چه حسی خواهید داشت هم فکر کنید.
فکر میکنم با این مثالها ارتباط برقرار میکنید و تجربهاش رو داشتید، اما واقعیت اینه که وقتی سعی میکنید افکارتون رو درباره رویدادهای گذشته یا آینده ارزیابی کنید، یه مقدار درگیر حدس و گمان میشید. ولی نهایتا، دقیقترین شکل درون نگری همونی هست که در زمان و مکان “حال” انجام میدید.
به غیر از این سه شرط، سه شرط دیگر هم وجود داره که خیلی از متخصصهای سلامت روان قبل از اعلام یه فرآیند به عنوان “درون نگری” مدنظر میگیرند.
شرط چهارم: مستقیم بودن
درون نگری و تأمل شما باید یه تجربه مستقیم باشه، یعنی نباید مبتنی بر هیچ موقعیت خارجی دیگهای باشه.
مثلا “دوست دارم برم کیک بخورم” یک فکر مستقیم درباره وضعیت روانی شماست. ولی اگه به کیکی که نزدیکتونه فکر کنید و بعد فکر کنید “فکر کردن به کیک باعث میشه منم بخوام کیک بخورم”، این یه تجربه مستقیم نیست. به گفته برخی متخصصها، این تمایز میتونه درون نگر بودن یه فرآیند جلوگیری کنه.
یه فکر مستقیم و فوری درباره وضعیت روحی درونی شما (همراه سه شرط قبلی) قطعا درون نگرانهست.
شرط پنجم: شناساننده بودن
ما معمولا کارایی انجام میدیم که ما رو توی حالت روانی خاصی قرار میده. این یعنی ما میتونیم به وضعیت روانیای که میخوایم برسیم، اگه بخوایم درباره اون فکر کنیم. مثلا اگه بخوایم یادی از گذشته کنیم، میریم سراغ آلبومهای عکسی که داریم.
اما این از نظر بعضیها درون نگری به حساب نمیاد؛ و درون نگری وقتی اتفاق میفته که ما به جای ایجاد وضعیت ذهنی برای خودمون، وضعیت ذهنی فعلیمون رو تشخیص بدیم.
مثلا اگه میگید که درباره هرروز نوشتن زیاد فکر میکنید، این دروننگره؛ یعنی ذهن شما در حالتیه که میخواد خاطرهنویسی کنه، که میتونه دلایل زیادی داشته باشه که میشه دربارهاش خوداندیشی کرد. اما اگه برید بیرون، یه دفتر بخرید، پشت میزتون بشینید و فکر کنید که میخواید بنوسید، این یه پروسه دروننگر به حساب نمیاد.
شرط ششم: تلاش
مثل خیلی دیگه از فرآیندهای تجربی در روانشناسی، درون نگری آسون نیست. این وضعیت یه حالت خودکار یا پیش فرض در مغز ما نیست، و مستقیما به تلاش و انگیزه احتیاج داره.
مثلا پنج شرطی که گفتم رو میشه برای برخی از انواع Introspection برآورده کرد. مغز ما همیشه مشغوله و ممکنه همیشه افکار خود انعکاسی (Self-Reflective) داشته باشیم. ما میتونیم بهطور تصادفی یه فکر راجع به کیک رو، مستقیم و بیدرنگ، در اول شخص، طبق حال و هوای درونیمون تشخیص بدیم.
اما برای اینکه واقعا در حال خود “خوداندیشی” باشیم، باید تلاشی هم این وسط وجود داشته باشه، و ما ذهن و زمان خودمون رو برای اینکار صرف کنیم. در واقع درون نگری یه تلاش آگاهانهست.
نظر شما درباره درون نگری چیه؟
امیدوارم حالا دقیقتر بدونید درون نگری یعنی چه و چطور از باقیِ فرآیندهای ذهنی ما متمایز میشه. درون نگری در روانشناسی گزارشی عینی از ذهن و افکار ماست. همچنین، یک ابزار تحقیقی هست که به افراد و همچینی متخصصها کمک میکنه. این فرآیند راهیه برای نگاه کردن به درون، درون خودمون برای درک افکاری که داریم.
شما هم اهل درون نگری هستید؟ چقدر در روز رو به خوداندیشی اختصاص میدید؟ آیا فایدهای هم براتون داشته یا اینکه منتهی شده به نشخوار فکری و اورتینک؟
منتظر خوندن نظراتتون هستم؛ و اگه مایلاید از سایت و ادامه فعالیتاش حمایت کنید، میتونید از طریق لینک «حامی باش» اقدام کنید.