چرا گاهی اوقات افسرده می شویم

چرا گاهی اوقات افسرده می شویم؟ راه درمان چیست؟

یکی از مشکلاتی که هریک از افراد ممکن است آن را در هر سنینی تجربه کنند افسردگی است.

در افسردگی چه اتفاقی می افتد؟ یکی از اتفاقاتی که افسردگی با آدمی می کند پریشان کردن خلق‌وخوست. علائم دیگری هم هنگام افسردگی وجود دارد که قصد داریم در ادامه به آن ها اشاره کنیم.

افسردگی می تواند هم به صورت ژنتیکی ایجاد شود و هم به سبب تاثیرات محیطی.

لذا مهم است به هنگام مواجه شدن با علائم افسردگی از جلسات مشاوره روانشناسی افسردگی بهره مند گشت تا میزان شدت آن بیشتر نشده و به فرد آسیب نرساند.

 

نشانه ها و علائم افسردگی در افراد چیست؟

در راستای پاسخ به سوال چرا گاهی اوقات افسرده می شویم؟ نیاز است با علائم بروز افسردگی آشنا شویم تا در صورت وجود علائم به مدت بیش از دو هفته سریعا از مشاور روانشناس کمک گرفته شود.

  • نا امیدی
  • دلسردی
  • عدم تمایل و لذت نسبت به کارهای مورد علاقه پیشین
  • دست کم دانستن موفقیت ها
  • گریه و زاری
  • تحریک پذیری
  • اختلال در میزان خواب اعم از پرخوابی، بی خوابی و کم خوابی
  • اختلال در خوردن مثل پر خوری و کم خوری
  • فکر به مرگ و اقدام به خودکشی (افکار خودکشی)
  • گوشه گیری و دوری از جمع
  • عزت و اعتماد به نفس پایین
  • احساس گناه و عذاب وجدان
  • و

بسیار مهم است که میزان و مدت زمان بروز و وجود این علائم بررسی گردد و در صورت وجود حداکثر دوهفته نیز سریعا از جلسات مشاوره روانشناسی بهره مند گردد.

چرا دچار افسردگی می شویم

چرا دچار افسردگی می شویم؟

چرا گاهی اوقات افسرده می شویم و نمی توانیم مدیریت و کنترل لازم بر هیجانات خود داشته باشیم؟

در این بخش قصد داریم به برخی علل بروز افسردگی در افراد اشاره کنیم.

 

1. سرکوب کردن خشم

زمانی که افراد سعی می کنند هیجانات و احساسات منفی خود اعم از خشم و ناراحتی را با عدم ابراز به افراد سرکوب کنند، به مرور تمام افکار و انرژی های منفی نیز در درون ذهن و روان خودش تلنبار می شوند.

مهم است که افراد سعی کنند به شکل صحیح هیجانات و احساسات خود را ابراز نمایند خصوصا خشم که اغلب افراد نمی‌توانند خود را در ابراز آن کنترل کنند..

کافیست جهت ابزار صحیح احساسات و هیجانات و افکار به افراد از مشاور روانشناسی متخصص کمک گرفت چرا که روانشناس به صورت کاملا اصولی با ارائه راهکارهای درمانی به افراد کمک می کند تا خشم و هیجانات منفی خود را مدیریت کرده و به درستی ابراز کنند.

 

2. اختلافات و درگیری های خانوادگی

والدین و روابط ایشان و به طور کل روابط اعضای خانواده با یکدیگر تاثیر بسیاری روی هریک از افراد حاضر دارد.

اگر اختلاف و درگیری خصوصا بین والدین شدید باشد هریک از اعضای خانواده به نوعی آسیب می بینند.

فرضا از والدین دوری می کنند چرا که حوصله دعواهای متعدد را ندارند و به همین سبب احساس تنهایی کرده و دچار افسردگی می شوند.

 

3. مقایسه کردن خود با دیگران

از رایج ترین علل افسردگی در افراد مقایسه کردن خود با دیگران است.

زمانی که افراد دیگران را برتر از خود بدانند نیز به مرور ارزش خود را کمتر از چیزی که هست دانسته و مدام از خود ایراد می گیرند.

این نیز سبب می شود اعتماد به نفس خود را کم کم از دست بدهند و با کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس دچار افسردگی شوند.

خوب است که بدانیم ما تنها آن چیزی را میبینیم که دیگران خودشان به ما نشان می دهند بنابراین باید سعی کنیم ویترین زندگی دیگران را با عمق زندگی خودمان مقایسه نکرده و تنها به خود، نقاط قوت و زندگی مان توجه کنیم.

هرچه بر افزایش کیفیت زندگی مان زمان بگذاریم می‌توانیم احساسات بهتری را تجربه کنیم تا اینکه با مقایسه خود با دیگران، از خود حقیقی مان دور شویم.

 

4. از دست دادن عزیز

گاهی افراد وابستگی زیادی به شخصی دارند و به هردلیلی آن شخص را از دست می دهند و این نیز سبب می شود ایشان دچار ضربه روحی سختی شده و دچار افسردگی شود.

مهم است که جهت درمان نیز سریعا از روانشناس کمک گرفت چرا که ممکن است در این زمان اشخاص کارهایی انجام دهند که پایه اساس آن ها احساسات و هیجاناتشان باشد.

توصیه می گردد در این برهه اطرافیان به شخص توجه کرده و با او همدلی کنند تا احساس تنهایی نکند.

ممکن است افراد به سبب احساسات غم و اندوه از اطرافیان خصوصا خانواده دوری کنند ولیکن با این وجود نیازمند حمایت هستند و نباید آن ها را به حال خود رها نمود.

 

5. عدم مهارت های ارتباطی

گاهی افراد به سبب مهارت های اجتماعی ضعیفی که دارند دچار افسردگی می شوند..فرضا یکی از مهم ترین دلایلی که سبب ایجاد افسردگی می شود عدم مهارت نه گفتن است.

برخی افراد به سبب اینکه نمی توانند نه بگویند نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ارجح می دانند.

فرقی نمی کند مدیر و رئیس در محل کار باشد یا حتی یک دوست قدیمی که سر و کله اش وقتی نیاز به کمک دارد پیدا می شود.

افرادی که مهارت نه گفتن بلد نیستند با پذیرش خواسته های اطرافیان مدام برای آن ها و به شیوه آن ها زندگی کرده و خواسته هایشان را با پذیرش مکرر به انتظار تبدیل می کنند.

این نیز سبب می گردد افراد نتوانند آنطور که می خواهند برای خود زمان بگذارند و به سبب فشارهای زیاد به مرور دچار افسردگی می شوند.

 

6. تاریخچه و سابقه خانوادگی

گاهی افراد به سبب آنکه برخی اعضای خانواده شان به طور ژنتیکی دچار افسردگی بوده اند، بیشتر از سایر افراد ممکن است دچار افسردگی شوند.

البته این حرف قطعی نبوده ولیکن از آنجایی که افسردگی به صورت ژنتیکی در اعضای خانواده برخی افراد وجود دارد نیاز است که ایشان جهت پیشگیری از بروز افسردگی، راه های کنترل آن را از سوی روانشناس متخصص جویا شده و از جلسات مشاوره جهت پیشگیری از بروز افسردگی بهره مند گردند.

و …

دلایل بسیاری می توانند سبب بروز افسردگی در افراد شوند که به برخی از آن ها اشاره نمودیم چه بسا مصرف مواد مخدر و نوشیدنی های الکلی فراتر از حد هم می توانند در بروز افسردگی نقش داشته باشند.

افراد جهت فرار از احساسات نامطلوب خود به مواد مخدر و نوشیدنی های الکلی روی می دهند اما در طی زمان با پناه بردن به همان ها نیز دچار افسردگی بیشتری می شوند چرا که استعمال دخانیات و نوشیدنی های الکلی تنها به صورت موقت به بهتر کردن حال افراد می پردازند در حالی که به صورت اساسی و از ریشه به حل کردن مشکلات درونی فرد نپرداخته اند و فرد تنها به صورت موقت آن دردها و احساسات مخرب را فراموش می کند و پس از اینکه به حالت نرمال برگردد دچار افسردگی بیشتری می شود.

به طور کل استعمال دخانیات و نوشیدنی های الکلی تنها راه های فرار آدم از خیابانی تاریک است که به جای رسیدن به نور، افراد را وارد جاده ای تاریک تر می نماید.

بنابراین بهتر است جهت حل مشکلات روحی روانی از روانشناس کمک گرفت تا به صورت ریشه ای به برطرف شدن مشکل پرداخته شود نه نادیده گرفتن و فرار کردن از آن.

چگونه افسردگی را درمان کنیم

چگونه افسردگی را درمان کنیم؟

پیشتر به سوال چرا گاهی اوقات افسرده می شویم؟ پاسخ دادیم و دریافتیم هریک از موقعیت های بین فردی و اجتماعی و نیز علل ژنتیکی می توانند سبب بروز افسردگی در افراد گردد که در انتها می توانیم دلیل بروز افسردگی را شناخت کم از خود بدانیم.

زمانی که افراد شناخت خوبی از خود، خلق و خو، علایق و..داشته باشند از انجام برخی کارها یا ارتباط با اغلب افراد دوری می کنند تا دچار احساسات مخرب نشوند. البته این جنبه اکتسابی مسأله است و می دانیم آدمی هرگز کاری نمی کند که دچار احساس بدی شود‌‌.

بنابراین افرادی که شناخت خوبی از خود داشته باشند از موقعیت هایی که احساس بدی در آن ها ایجاد می سازند دوری می کنند.

ولیکن گاهی اتفاقات غیر منتظره نیز سبب بروز احساسات خشم، ناامیدی، تنهایی و … در افراد می شوند، در این زمان نیاز است افراد جهت بهبودی نیز از روانشناس کمک بگیرند تا اینکه با دوستانشان مشورت کنند، و این نیز یکی از نشانه های بلوغ آدمی است که جهت حل مشکل و ناراحتی ها از متخصص کمک می گیرد نه افراد غیر متخصص و صرفا دوستان.

جهت درمان افسردگی نیاز است پس از خودشناسی حتما از مشاور کمک گرفت چرا که حتی افرادی که خودشان را به خوبی می شناسند هم گاهی دچار افسردگی می شوند و این نیز طبیعی است.

افسردگی زمانی نیاز به درمان دارد که فعالیت ها و زندگی شخص را مختل کرده و روح و روان شخص آسیب دیده است و علائم افسردگی بیش از دو هفته ادامه دار بوده باشد.

بنابراین دچار احساسات افسردگی شدن، طبیعی است اما در افسردگی ماندن طبیعی نیست و نیاز است که حتما از روانشناس کمک گرفت.

همچنین می توان روی مهارت هایی مثل:

  • اعتماد به نفس
  • عزت نفس
  • خود دوستی
  • مهارت های اجتماعی
  • و …

تمرکز کرد و خود را از بروز احساسات غم و اندوه دور ساخت.

جلسات مشاوره روانشناسی جهت درمان و کاهش علائم افسردگی بسیار موثرند. تنها بدین شرط که شخص تمایل به بهبودی و درمان تخصصی داشته و نیز روانشناس در زمینه درمان افسردگی تخصص بالایی داشته باشد.

کافیست زیبایی های درونی و بیرونی خود را دیده و به نقاط قوت خود توجه نماییم و همچنین نقاط ضعف خود را به جای نادیده انگاشتن، پذیرفته و در صورت امکان خود را در آن پیشرفت دهیم.

چه بسا با حضور در جلسات مشاوره روانشناسی افسردگی توسط روانشناسی کاربلد و مجرب می توان افسردگی را به خوبی کاهش داد و درمان کرد.

نوشته شده توسط
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین نوشته‌ها